استارتآپها، از دستهبندی تا فرهنگ سیلیکونولی
احتمالا تا امروز همه ماها حداقل همه مایی که داریم از اینترنت استفاده می کنیم حداقل یکبار با واژه استارت آپ مواجه شدیم. اون رو یه جایی شنیدیم و یا اینکه تو محیطی بودیم که از این واژه استفاده شده
اگه توی کلان شهرها هستیم که دائما باهاش درگیر شدیم و حتی اگه این واژه رو نشنیده باشیم غیر مستقیم یا مستقیم داریم از سرویسهای مرتبط با اون استفاده میکنیم.
هر چند صحبت درباره تعریف استارتآپ الان موضوع این متن نیستش و هرچند شاید وقتی صحبت از استارتآپ بشه ذهنها نا خودآگاه به سمت آیتی بره ولی هنوزم اصل اینه بتونیم یه سرویس خوب و خاص و یه ایده جالب رو ارائه و عرضه کنیم و بعدش از یه محیط کوچیک بتونیم کاربرایی پیدا کنیم که باعث بشن این بیزینس کوچیک ما سریع رشد کنه.
از این بحثا بگذریم. گفتم شاید جالب باشه براتون که بزرگای استارتآپ و اون سیلیکون ولی معروف و دولت مردا و بیزینس منها بر چه اساسی استارتآپ ها رو دسته بندی میکنن. این موضوع از بابت اینکه توی تحلیل بازار و مشتری هدف چطوری به سرویس خودتون نگاه کنید و نیازها رو بر اون اساس شکل بدید اهمیت داره و وقتی با صاحبین استارتآپ ها صحبت میکنم شاید خیلی روی این مورد توجه کافی نمیشه.
‘استیو بلنک’ که از کهنه کارای سیلیکون ولی هستش تو یه مقاله درباره این موضوع صحبت کرده و استارتآپ ها رو به 6 دسته اصلی تقسیم کرده. این دستهبندی بیشتر مربوط به تمایل سرمایهگذا رها توی خود سیلیکونولِی هستش ولی میشه به کل افراد و کشورها هم بسطش داد. البته برای استارتآپها دستهبندی دیگهای هم وجود داره که به صورت جنرال که توی یه مقاله دیگه میشه بررسیش کرد.
۱- استارتآپهای لایف استایل
به نقل از استیو بلنک، "تو ساحل کالیفرنیا که من اونجا زندگی میکنم، ما لایف استایل کارآفرینانی رو داریم، مثل یه سری موج سوار یا یه سری غواص که مالک کسب و کار خودشون هستن یا دارن موج سواری رو یاد میدن یا همینطور درسهای غواصی میدن و افرادی که برای اونها دارن خرج میکنن، پس میتونن یه مقدار بیشتر شیرجه بزنن."
این نقل قول یعنی فقط بگرد توی محلهتون، شهرتون و یا جایی که هستید چه لایف استایل و خدمات محلی داره ارائه میشه و سعی کنی بیشتر توی اون شیرجه بزنی. یعنی عمیقتر بهش نگاه کنی و سرویس رو جدیدتر عرضه کنی.
- من توی تهران دارم زندگی میکنم، شما هم شاید توی کلان شهرها باشید. یادمون باشه کلان شهرها رو به چشم یه بیزینس محلی نبینیم و درست بیزینس رو توش خرد کنیم J
۲- بیزینسهای کوچک، اغلب به صورت خانوادگی و اجرا شده
"اونها دارن خیلی سختتر از کارآفرینهای سیلیکون ولی روی بیزینس خودشون کار میکنن. اونها در حال استخدام نیروهای محلی یا خانوادگی هستن. اکثرا به سختی به سوددهی م یرسن. این مدل بیزینسها البته برای مقیاسهای بزرگ طراحی نشدن. مالکین معمولا میخوان کسب و کار خودشون رو داشته باشن و اصطلاحا خانواده رو بچرخونن. اما داستان اینه اونها غالبا نماینده خیلی بهتری نسبت به بقیه دستهبندیها برای "کارآفرینی" هستن."
- حقیقت اینه توی ایران شاید این مدل کسب و کارها جایگاه کوچیکتری داره ولی با نگاهی به اطراف میشه دید که مخصوصا توی وضعیت بازار فعلی ایران و تغییرات نوع کسب و کار و درآمد، محیط مناسبی برای عرضه خدمات جدید خانوادگی ایجاد شده.
۳- استارتآپهای هم تیپ سیلیکون ولی. طراحی شده برای مقایسپذیر بودن
اگه توی صنعت آیتی باشید حتما اسم سیلیکون ولی رو شنیدید. شاید هم حوصله داشتید و بیشتر دنبالش کردید، و اینکه چرا اون دره و اون منطقه شده قطب استارتآپ و آیتی پرور آمریکا و دنیا. در همین رابطه شاید جالب باشه بدونیم توی دنیا چند ناحیه با توجه به یه استراتژی خاص به عنوان قطبهای استارتآپ دنیا شناخته شدن و رویدادهای خیلی خوب و بزرگی توی اونها برگزار میشه. مثل برلین توی آلمان، توکیو توی ژاپن، نیویورک توی آمریکا و کشور اسمشو نیار و یکی دو نقطه دیگه J . این مناطق به عنوان خوشه اصلی استارتآپها معرفی میشن و اصطلاحا میگن اگه بتونی اینجاها گل بزنی میتونی به کل دنیا شادی بعد از گلت رو نشون بدی.
اقای بلنک درباره این نوع طراحی استارتآپی با عنوان هم تیپ سیلیکون ولی میفرمایند که، " استارتآپهای مقیاس پذیر یعنی اینکه گروهی در کنار هم بتونن به عنوان یک مجموعه نوآورانه در خوشه اصلی ( سیلیکون ولی، شانگهای، نیویورک، بوستون، اسرائیل و...) ایده و سرویس خودشون رو طراحی کنن. اونها یکی از اون 6 دسته اصلی استارتآپها رو شروع به کار میکنن و به سر و شکلش میرسن و همه ریسکهای اون رو با توجه به بازگشت سرمایه فوقالعادهای که امکان داره اتفاق بیفته به جون میخرن."
- متاسفانه با توجه به شرایطی که خوب خیلی علاقه نداریم واردش بشیم و درباره اونها صحبت کنیم ما از مراکز استارتآپهای دنیا دوریم و دسترسی عمومی به این مراکز بسیار سخته. ولی خبر خوب اینه اگر بتونید یه سرویس خوب رو خوب پیادهسازی کنید، در حال حاضر رویدادهای خیلی خوبی توی ایران داریم که برای استارتآپها در حال برگزاری هستش و حتی بعضی از اونها نمایندههای کشورهای دیگه داخلش هستن. پس میشه فعلا امید خوبی برای ورود به بازار جهانی متصور شد. البته میدونم ما تو وضعیت بی ثباتی هستیم ولی خوب بیایم خوشبین باشیم.
۴- استارتآپهایی که برای فروش ساخته میشن
توی دنیا یک مجموعه تیمهایی هستن که با توجه به رونق سرمایه گذاری و پیشرفت بحث صنعت آیتی، مشغول کار کردن روی ایدهها، اپلیکیشنها و سرویسهای خودشون هستن و دیدگاهشون از ابتدا اینطوری هستش که محصول بعد از تکمیل و رسیدن به نقطه خروجی قابل استفاده، به فروش برسه. به قول اقای بلنک تلنگری به ایده زده میشه و بعد با ارائه خوب به فروش میرسه. این یه دیدگاه مرسوم هستش که با پذیرش سرمایههای سرمایه گذارها متفاوت هستش.
" هدف اونها ( اون تیمها) این نیست که بتونن یک بیزینسس بیلیون دلاری درست کنن. اما فروش اون ایده به یه کمپانی یا مجموعه یا سرمایه دار بزرگتر هدف اصلی هستش. یه فروش بین 5 تا 50 میلیون دلار."
۵- استارتآپهای کمپانیهای بزرگ
خبر بد اینه که همه دوست دارن به موفقیتهای بزرگ برسن و وقتی بحث استارتاپ مطرح باشه این مورد برای همه شرکتهای بزرگ هم وجود داره. حتی توی ایران خود من شاید با نزدیک به 5 شرکت و هولدینگ خیلی بزرگ درباره سرمایهگذاری روی استارتآپهای آیتی صحبت کردم و جالب اینکه هیچ کدوم از این 5 هولدینگ کوچکترین ارتباطی با آیتی نداشتن، و شاید اکثرا توی صنایعی مثل نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد مشغول بودن.
پس این یعنی همه شرکتها و مجموعهها دوست دارن توی این بازار سهم داشته باشن، به دو دلیل، یکی سودآوری بسیار بالای اون در صورت موفقیت، نسبت به کار انجام شده ( که شامل میزان سرمایه گذاری نسبت به خروجی و همینطور میزان نفر ساعت کار انجام شده هستش که برای همین، شرکتهایی مثل پتروشیمیها براشون خیلی قابل درکه.) و دوم شهرت خیلی بالایی که میتونه این موفقیت برای اون مجموعه داشته باشه. یادمون باشه الان رسانه خودش بخش بزرگیش داخل همین صنعت آیتی داره اداره و جهت دهی میشه.
نقل قول آقای بلنک، "تغییر ذایقه مشتریان، تکنولوژیهای جدید و قوانین متنوع، رقبای زیاد و جدید و موراد مختلف دیگه، میتونن عواملی برای فشار روی مجموعهها باشن و در نهایت منجر به نوآوریهای منفی بشن. مثل حرکت کمپانیهای بزرگ برای تولید محصولات جدید برای مشتریان و کاربران جدید و بازارهای جدیدی که شاید توی اون تا این لحظه حضور نداشتن. ( مثل گوگل و اندروید)
۶- استارتآپهای اجتماعی، بعضا شروع شده از خیریهها
"برعکس استارتآپهای مقیاس بزرگ، قالبا هدف این دسته رسیدن دنیا به نقطهای بهتر هستش، نه اینکه مارکت رو بگیرن و به سرمایههای بزرگ برسن."
یادمون باشه توی ایران در حال حاضر مشارکت مردم توی خیریهها تقریبا در سطح بالایی قرار داره، تعداد خیریههای راهاندزای شده خیلی زیاد هستن و فعالیتهای خیریهها شکل و شمایل جدیدی به خودشون گرفته. پس میشه به فکر بود J
در انت ها آقای استیو بلنک این مورد رو اشاره کردن که در حال حاضر کشور اسرائیل (رژیم غاصب J ) نمونه خیلی خوبی از این فرهنگ استارتآپی سیلیکون ولی رو توی کشورشون درست کردن و دارن به خوبی ادامه میدن.
این نکته بسیار مهم هستش که چرا بعضی دولتها و مجامع در حال پیادهسازی فرهنگ درست و کاملی از این صنعت هستن و الزام به حرکت به اون سمت چی هستش.
همچنین صحبت درباره سالها تلاش سیلیکون ولی ( با مضمون فرهنگ استارتآپی سیلیکون ولی نه اون منطقه )، شکستهایی که بارها و بارها تو این راه وجود داشته و علت موفقیت اون، میتونه بسیار دانش خوبی برای مدیران و دولتمردان ما باشه.( که نیست J )
با تشکر از زمانی که برای خوندن این مقاله کوتاه صرف کردید. مقاله نگارش شده برداشتی از مصاحبه آقای استیو بلنک بود که به قلم اقای تام فارمسکی در سایت ZdNet درج شده بود.